امروز سرگیجه داشتم ، اصلا حال خوشی نداشتم، وقت ویزیت گرفتم برم مطب ،خ داشتم میرفتم داخل مطب یه لحظه تکیه دادم ب در مطب ، ببینم کارت ملیمو آوردم یا نه ، فقط یک آن ، دوتا زن بودن ، اونی ک چادری بود دست بچمو داشت میکشید میبرد بچم خودشو میکشید سمت من و داد میزد مامان مامان ، ترسیدن ولش کردن رفتن، وای خداااا اگه دهنشو میگرفت میبردش زیر چادر من باید چیکار میکردم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.