من خودم شدید مشکل روانی دارم
نامادریم با روانم بازی میکنه
ازنقطه ضعفام استفاده میکنه
هرچی دلش میخواد میگه
زور میگه کنترل گری میکنهمن خسته شدم از دستش😭ازبچگی منو خیلی اذیت کرد توی همه ی این مدت بابام فقط نگاهمیکنه هیچ کس هیچی بهش نمیگه چون هرکی به فکر خودشه هعی به من میگن تحمل کن من نمیتونم
چند دفعه منو عصبی کرد و تحریک به خودکشی کرد که آخرین بار جوابداد
ازپدرمم تعهد گرفته اگر چیزیش شد گردن اون نیست داره یهکاری میکنه من از پا دربیام دکتر به من گفت اصن استرس و مشکلات اعصابواسمخوب نیست و به سرطان خطم میشه
من دیونه شدم😭
مامانم از بچگی ولم کرده رفته ۱ ماه با التماس رفتم پیشش متو انداخت از خونش بیرون ساعت ۲ نصف شب با پای شکسته
حرفایی بهمزد که ازشدت فشار عصبی اینقدر خودمو کوبیدم زمین پام شکست من دیگه تحمل فشار ندارم