سلام خانوما من اصلا دختری نیستم که حسرت کسی و بخورم ولی بشدت تحت فشارم...من اصفهان زندگی میکنم و قبلا گفتم پدرم فوت کرده و مادرم بچه دار نمیشدن با نذر نیاز و ....بچه دار شدن سنشون بالاس بیماری قلبی هم دارن فقط فقط فقط غصه اش منم که تابحال واقعا مورد نبوده ازدواج کنم از بس بهم میگه واقعا خسته شدم و هر کس منو میبینه همینو میگه واقعا دیگه دوست دارم از بقیه دور باشم....هرنذر نیاز چله بود برداشتم ولی نمیدونم دیگه چیکار کنم والا هر روز خدا مادرم میگن دور از جون من ب....تو چی میشی روز شب من ندارم از استرس که تو وجودمه