اوایل که با دوستم و نامزدم میرفتیم بیرون یه احساسی از این دو تا دریافت میکردم که خیلی خوشم نمیومد
چون نامزدم هم آدم اجتماعیه
از این ماجرا که گذشت، بیشتر حساس شدم چون صمیمیت احساس میکردم بینشون و نامزدم هی سعی میکرد با دوستم حرف بزنه… گاها میشد میدیدم این دو تا دارن حرف میزنن و من ساکتم
یک ماه پیش دیگه حرصم در اومد اولش یه بحثی شد بینمون سر همین مورد و بعد از اون بحث، من با گوشی دوستم پیام دادم بهش و شروع کردم صحبت کردن و به عنوان دوستم بهش پیشنهاد دادم اگه رابطش با (من) خراب شد با هم دیگه بیشتر بیرون برن و اینا و اونم اوکی داد و شروع کرد ابراز علاقه کردن…
همون شب نامزدم بهم زنگ زد اما هیچی از این ماجرا بهم نگفت که مثلا دوستت اومده اینجوری گفته… یکم بعدش بهش گفتم که اونی که داشتی باهاش صحبت میکردی من بودم! و بعدش شروع کرد بگه نههه من میدونستممم تو بودییی… مگه دوست تو دقیقا روزی که ما بحثمون میشه میاد سراغ من؟ خب ضایعس که تو بودیو خلاصه این حرفا…
من بخشیدمش اما خیلی ذهنم مخدوشه
میخوام مطمئن شم که راست میگفته که میدونسته منم یا نه دروغ میگفته و واقعا به دوستم نظر داره؟… راهکار بدید چیکار کنم؟