خسته شدم از اینهمه گیر دادن بد دلی شکاک بودنننن

من که خودمم دیگه از دستش روانی شدم

دقیقا دفعه اخری برگشت نمیخواستم بهش محل بزارم از هر روشی استفادخ کرد منو احساساتی کنه بعد قول داد بره دکتر و مشاور و گفت اره مشکل از منه درستش میکنم

دست اخر که قبول کردم فرداش گفت مشکل از تو خستم کردی از بس بهت فرصت دادم هربار برمیگردم یه گندی میزنی تو خرابی من باید برم دکتر؟ 

اصلا یه جهنمی برام ساخته بود 

خداروشکر که تموم شد

خوب وقتے ازدواج مےڪنیدباهماهنگے همسر براے تفریح وجایے رفتن براے خودتون احترام ميخرید بالجبازے وقهر اعصاب خودتونو بهم نریزیدبعضے خانمهاے امروزے هرڪارے بخوان مےڪنن بدون اجازه همسر دلخورے پیش میاد نحوه آرایش وپوشش هم بے تاثیرنیست،اینجاهم میگید مشڪلتونو بےاحترامے مےڪنن بہ همسر طرف ومےخندن عین خیالشون نیست تشویق مےڪننش اجازه نمیخواد مردستیز باشید مگہ شوهر ڪیہ بایدبدونہ ڪجامیرید چڪارمےڪنید

این از چشم افتادن رو من خیلی درک میکنم حق داری

اگه عقدی حتما یا درستش کن یا جدا شو پیر میشی با همچین ادمی  

آخ میفهممت🥲 برو با یه مشاور حرف بزن

خدا لعنتشون کنه خودشو هر گوهی دلشون بخاد میخورن بعد ب ما گیر میدن 

منم یه روز رفتم خونه مامانم رفتم مغازه تو کوچه بود برا  بچه کیک و آبمیوه گرفتم 

بهش گفتم رفتم مغازه میگفت چرااا بدون اجازه من رفتی مغازه 

نباید پاتو تو کوچه میذاشتی ینی خواهر ب مردنش راضیم بمیره راحت میشم

نه خیلی نگذشته ازش اون که روانیه من فقط چون خیلی دوسش داشتم تحملش کردم بعید میدونم کسی تحملش کنه

منم فعلا نه خواستگار داشتم ولی گفتم بلافاصله نرم تو رابطه جدید

چقدر شبیه شوهر منه.  منکه بهترین روزای زندگیمو شوهرم خراب کرد..  هیچ وقت نمیبخشمش.. کاش این دوتا بچرم نداشتم جدا میشدم.. الان بهتر شده ها ولی از اون موقع ها ی ترسی مونده تو دلم ک باعث میشه ازش سرد باشم همیشه. اگ بچه نداری فکر اساسی کن. من الان افسردگی دارم.. روحتو روانتو خرج همچین ادمی نکن یا درستش کن یا جداشو.. بخدا خیلی سخته همیشه مجبوری اسه بری اسه بیای ک اقا شک نکن. واسه اخلاق گندش از خیلی چیزا گزشتم ولی اشتباه کردم و راه برگشتی نیست مثله من نشو

اخه کاش فقط حجاب بود اینجوری ادما هرچیزیتو تغییر بدی به یه چیز جدید گیر میدن 

من چادری ام 

اصلا لوازم ارایش انچنانی هم ندارم 

یه ضد افتاب رنگی معمولی دارم یه رژ که خیلیم معلوم نمیشه رژ زدی یا نزدی فقط یه رنگی داره که چهرت از مردگی در بیاد 

به همونشم گیر میداد و اذیتم میکرد 

بعد میگف اینستا نداشته باش 

اول که میگف پسر توش نباشه 

بعدش گف کلا پاک کن

بعد گفت باید بیام تو اکانت تلگرامت 

بعد گفت اگر دوسم داری دانشگاه نرو بشین خونه

بعد گفت سرکار نرو 

اصلا یه وضعی