دو دوره داستم
کلا زندگیم نابود میشد
استرس دلشوره بی خوابی صبح ساعت۴بیدارمیشدم تا صبح میمردم و زنده میشدم بی اشتها و لاغر و ضعیف
گاهی که تو فشار بودم استفراغ
فقط به موردی که ازش میترسیدم فکر میکردم
هیچی به چشمم نمیومد دنبال بهانه بودم
شب و روز گریه
باهمه قطع ارتباط
فلج میشدم کلا واسه زندگیم