واقعا نباید حرمتشو نگه میداشتی ... رااصلا نرو خونشون شوهر و بچه ها را هم نزار برن بعد یه مدت بسیار ط ...
مثلا چی می گفتم؟ اتفاقا الان خودش خجالت زده اس ....ببین ده سال هست عروسشم همیشه واقعا برام سنگ تموم گذاشته حتی هفته قبل این ماجرا کادو خیلی گرون بهم داد...ولی از وقتی پسر دخترش بدنیا اومده کلا روش حساسه انگار خودش اونو زاییده یه جورایی کمبود پسر داره ...گفتم چرا بین بچه من که دختره فرق میزاری عصبی شد بعدش میشناسمش عصبی میشه نمیدونه چی از دهنش درمیاد زودم پشیمون میشه ولی تا حالا بمن حتی کوچک ترین بی حرمتی نکرده
در کویر سبز عشق این سخن از من بگیر! مرگ تو مرگ من است پس تمنا میکنم هرگز نمیر