2777
2789

سلام اولا ک شوهرم هرچی بگم اخرش من رو مقصر جلوه میده یا مثلا بگم جدا شیم میگه اره کلا پروعه

الان دیروز برداشتم مثل احمق ها گاز دست دو عموم رو گفتم بخر ک این نره پول گاز تو کار بده حالا  خودش گفت منم میخواستم بگم ترسیدم ازت اینا به کنار گاز ۲۰ ملیونی رو داده کلا ۴ تومن بعد مادرش سریع  در عرض دقیق زنگ سالمه فلانه  ندازه بهتون این درشرایطی ک عموی من این گاز رو  چون خونه جدیدش گاز رو میزی بود جا نداشت نگه داره ۱۰ گذاشته بود من چون فامیل بودم ۴ بعد خودش تاکید ک خونه عموت رو بخریم معامله کرد بعد حالا خدا میدونه خانوادش چی گفتن کل مدت میگفتن سند بزنید راحت میشیم این در حالتی ک کلا ۱۰ تومن پول داده بودیم انگار عمو من دزده بعد جایی میخوایم بریم بگم نمیام بزورم میبرم اخرم میگه منت نزار اومدی و کلا هار شده حرف حرف منه شده کلاه زده بودم کلاهم سبک بود روش عینک گذاشتم باد نبرش هیچی گیر باید برداری کلاهمو باد برد کار اداری داشتیم حاضر بود صد جا بره حرف منو گوش نده فقط اخرم رفت جایی ک من گفتم حالاواقعا دیگه کلافم دلم باهاش نیست خستم با این احمق برم تو زندگی فردا ننش هرچی دلش خواست بگه هروقت دلش خواست بیاد خونه من و کلا رو مخمن دو به هم زنه و مظلوم نمایی میکنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792