ما اخرای عقدیم من خر من خر پیشنهاد دادم یه وسیله ایو از یکی از آشنا های من بخره تو بدهی نیوفتیم حالا اقا خودشم گفت میخواستم ترسیدم بهت بگم حالا گرفت مادرش سریع سالمه مطمئنی سالمه حالا اشنای ما چون دوتا داشت فروخت دلم بهش گفتم یعنی چی همه چیو میگی یه دعوایی کرد والا خانوادش فکر میکنن خانواده من دزدن من نمیتونم این مرد رو ادب کنم میره رو مخم