2777
2789

صبح شد؛با صدای شُرشُر بارون و تلق تولوق خوردن روی سقف خونه از خواب بیدار شدم , بوی عطر حلوای عزیز کل باغ و کلبه رو گرفته بود

با ی باد سرد و رعد برق به خودم لرزیدمو پتو رو روی خودم کشیدم.توی ذهنم میگم:شمال؛بارون؛باغ عزیزجون؛به به چه شود .کش و قوسی به کمرم دادم و بلاخره بعد از کلی تنبلی بلند شدم؛به سمت عزیز جون رفتم ضبط روشن؛چای داغ؛حلوا؛پنیر؛گردو و صد البته نون های داغ و بِرِشته و تُرد عزیزجانم  

رفتم بوسیدمش:تی بلا می سر جانان💚

آخ که من میمیرم برای حرف زدن با عزیزجون؛توی لیوانای قدیمی یکی از اون چایی های خوش عطر و رنگشو برام ریخت ؛گرم صحبت و صبونه خوردن بودیم 

از قدیم از اینده از شهر از روستا از غریب از اشنا میگفتیمو و از ته دل میخندیدیم

همراه عزیز به باغ رفتیم نم نمای بارون روی موهام میخورد و باد سرد گونه هامو قرمز قرمز کرده بود 

سبد چوبی رو گرفتم و شروع کردم به چیدن سیب های ترش باغ 

میوه میچیدم ؛اواز میخوندم؛میچرخیدم؛میخندیدم؛بوی خاک نم خورده رو با تمام وجود بو میکشیدم (و چه زیباست روحی ازاد و زیبا...)

صدای بچه های روستا به گوشم خورد:خانوم دکتر اومده خانوم دکتر اومده 

آخ که کیلو کیلو قند تو دلم اب میشد وقتی روی ماهشونو میدیدم.

داخل کلبه رفتمو وسایل و تجهیزاتمو اوردم .نگاهم به باغ افتاد بچه ها و عزیز داشتن سیب میخوردن و عزیز داشت یکی یکی موهای دخترارو میبافت و با روش خاصی با شاخه ی گل و گل سرخ موهاشونو تزیین میکرد

چکمه های قهوه ایمو پوشیدمو و راهی باغ شدم یکی یکی بغلشون کردم و معاینه اشون میکردم وقتی با ذوق نگاهم میکردن توی دلم ضعف میرفت مگه اینا چقدر میتونن شیرین باشن؟!

با هم بازی کردیم ؛خندیدیم؛خلاصه کلی بهمون خوش گذشت…

خاطره ی به یاد ماندنی من (هشتمین روز از بهار سال یک هزار و چهارصد و سه)

و اینجا دفتری برای ثبت خاطرات منه 

امیدوارم با خوندش حال دلت بهاری و سرسبز شه مث باغ عزیز جانم🍃🤍

نهال هستم🍃دختری از جنس نور🤍🌿پزشک

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چه قلم زیبایی دارید خانوم دکتر خداوند مادربزرگ مهربونتونو حفظ کنه 

همیشه شاد باشید

رد پای عشق را گرفتم و سر از آغوش تو در اوردم…🤍کاربری دست دو خواهر مجرد و متاهله
زیبا توصیف کردید..ولی یه جایی گفتید سیب چیدید اونم هشت فروردین ماهبرام عجیب بود..

زیبا شمایید

عجیب نیست ما توی باغمون سیب ترش داریم😍

نهال هستم🍃دختری از جنس نور🤍🌿پزشک
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792