2777
2789
عنوان

یعنی منظورش این بود خرابم

348 بازدید | 26 پست

به مامانم گفتم اون قسمت بیکینی دونه زده نمیدونم چیه بعد یهو با یه لحن تیکه آمیز گفت نمیدونم چرا همش تو اینجوری میشی بقیه نمیشن چرا هرچی بلا هس نمیدونم چرا سر بیکینی تو فقط میاد نه ماها😐

منظورش چی بود الان بهم گفت خراب یعنی؟؟؟😐

من اکثر وقتا خونه پیششونم کم میرم بیرون با کسیم رابطه ندارم این چه حرفی بود بهم زد!

متاسفانه بله تیکه انداخته 

بنظرم دیگه درمورد وضعیت جسمیت باهاش حرف نزن و اگه مشکلی پیش میاد سعی کن خودت حلش کنی که این حرفارو از زبون مامانت نشنونی

به والله که اگه کاربر مرد درخواست بده میرینم رو سرش                 مرسی اه. 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نه بابا 

عادیه 

بخدا من از اتاقم بیرون نمیام ولی مامانم شک داره معتاد سیگاری ایدزی و... باشم یکی نیست بگه زن حسابی من از اتاقم بیرون نمیزنم میخوای با پشه ها‌...

چو غرق خاطراتم و غریق بی نجاتم و بی خواب و زابراهم و طوفان حال من:))                                            بیمتتی سابقم ؛ تین من عزیز مامان♥️

متاسفانه بله تیکه انداخته بنظرم دیگه درمورد وضعیت جسمیت باهاش حرف نزن و اگه مشکلی پیش میاد سعی کن خو ...

واقعا هربار میگم باهاش حرف نزنم راجع به چیزی هی پشیمونم میکنه منم تو خونه فقط مامانمو بابام هسن ناخوداگاه سر دردو دل باهاش حرف میزنم هر دفعه هم پشیمونم میکنه

چند سالته؟اگه چیز‌جدی نبود خوب نیاز نیست بگی بیکینیم اینجوری شده شاید حس بدی بهش دست داده

من یه حالتی دارم تا یه چیز جدید رو بدنم میبینم یا یه تغییری خیلی میترسم ناخوداگاه میگم که یکم از ترسم کم شه بیستو خورده سالمه

استارتر نگید مامان منم استرسیه باور می کنی فهمیدم کیست  دارم خودمو تنها سونو دادم تنها آزمایش دادم و فردا میخوام به دکتر نشون بدم چون خیلی تنش ایجاد می کنه برای خودشم خوب نیست

من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد...

من یه حالتی دارم تا یه چیز جدید رو بدنم میبینم یا یه تغییری خیلی میترسم ناخوداگاه میگم که یکم از ترس ...

منم نسبت ب مریضی حساسم و زود میترسم 

ولی خوب میبینی یجوری میشه چیزای اینجوری ک مربوط ب جاهای خصوصیته بهش نگو

استارتر نگید مامان منم استرسیه باور می کنی فهمیدم کیست دارم خودمو تنها سونو دادم تنها آزمایش دادم و ...

اخه یجوری باهام حرف زد انگار خرابم با کسی رفتم یا کاری کردم که اینجوری شده 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mnbvgy  |  22 ساعت پیش