خواب میدیدم
روی یه بلندی ایستادم یه کبوتر یا یاکریم
داشت از بالای سرم رد میشد دستمو بردم و به راحتی گرفتمش و بعد ناخودآگاه و ناخواسته بدون اراده خودم شروع کردم با دندونم شکم پرنده رو باز کردم و جگرش رو خام میخواستم بخورم تو دهنم بود که بخودم اومدم و همشو تف کردم بعد به همراه اون چیزا
از دهنم یه مار سیاه کوچیک هم خارج شد که بااین کارم مرده بود
بعدش شروع کردم به گریه کردن که چرا اینکارو با پرنده کردم از ماری هم که دیدم تو تعجب بودم که اون اونجا چیکار میکرد
خیلی نگران شدم، بنظرتون تعبیرش چیه ؟🥲