من قبل ازدواج با شوهرم دوست بودم اولین بار که رفتیم بیرون من ارایش زیادکرده بودم دیت دوم که رفتیم بیرون شوهرم زنگ زد گفت که اصلا ارایش نکنیا خوشم نمیاد بعد من که بدون ارایش رفتم پیشش گفت این خوبه راستش اون موقع ازت خوشم نیومده بود الان اومد ذهنم درگیر اینه که اگه اون موقع خوشش نیومده بود چرا دیت دوم حاضر شد بیاد باهام
بده بهت فرصت داده و خودشو چس نکرده بره هوا؟
گاهی یادم میاد ناراحت میشم میگم نکنه قبل منم از بعضی ها خوشش نمیومده ولی میرفته باهاش بیرون
اومده بدون ارایشتو ببینه دیگه این ک تابلوعه
از فیست خوشش اومده
از اینکه زیاد اایش کردی خوشش نیومده🤣
گرفتت تموم شد رفت ول کن خواهر بگیر بخواب
از اون فکرای سمی آخر شبیه🤣❤️
خدا شفات بده.
علف باید ب دهن بزی شیرین میومده ک اومده خداروشکر دیگه دنبال چی هستی!
خب بپرس ازش شاید از چیز دیگه ایت خوشش اکمده
همون اول خوشش اومده یا شاید قبلش جای دیگه ای دیده بودت
گفتته واسه اینکه دیگه آرایش نکنی
شاید منظورش اینه که من یکم تعصبی ام دوس ندارم خیلی ارایش داشته باشی
فرصت داده خب، حالا که بد کاریم نکرده😁
فکرتو درگیر نکن از این قضیه نمیتونی همچین نتیجه گیری بکنی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
4 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
