میخام بگم شوهرم طلاقم بده حالم خوب نیست چهار ساله مریضم

😐 انگشت بی صاحبتو همینجوری نچرخون رو کیبورد و تایپ کن

انگشتم صاحب داره خداروشکر ، بعضی وقتا آدم های افسرده رو باید از همین روش درمان کرد ، حداقل یه کم به خودش بیاد 

از من بشنو .معدت سردی کرده شدید .....غذارو بیخیال .صبح ها عسل و سیاهدونه بخور و یه ساعت بعدش یه موز و یه انبه پوره کن و بخور .

دوباره ظهر یه انبه و موز و شب هم همینطور ....7تاخرما با دوتا عاشق ارده هم اخرشب بخور ....تو روز هم میذاری کتری اب بجوشه و یه کم خاکشیر میشوری و با گلاب و زعفرون مزه دار میکنی و بجای اب میخوری ....3روز اینکارو بکن خوب شدی دعام کن .

منم ی مدت همینطور بودم فقط بااین روش خوب شدم 

 خب بنظرت این روشه؟؟؟ 

منم بچه دار نمیشم شوهرم باید بره زن بگیره؟ 

من تجربه خودم رو میگم.

حالت تهوع یکی از دلایلش ،اضطرابه.مثلا شما شرایط الانت رو خیلی سخت بگیری و بهش بد جور فکر کنی.

من تو مسافرتهام اینجور میشدم.الان با کنترل فکرم ،تا حد زیادی وضعم خوب شده

شیراز یه عطاری هندی هست برو یه سر پیشش حتما خوب می شی من بی حال و بی جان می شدم رفتم گفت سردی داری سودای بدنت زیاد وآهن خونت کنه مصرف کردم خوب خوب شدم

یه کم به خودت بیا ، از خونه بزن بیرون ، برو تفریح ، برو گردش ، نشستی تو خونه غصه ی چی رو میخوری ، بخدا هیچیت نیست .کی میخوای عوض بشی وقتی شوهرت رفت یه زن دیگه گرفت ؟ یا وقتی موهات رنگ دندونات شد؟یا دنبال توجهی ؟

تو که دست خودت نیست ، من اسی رو میشناسم قبلا تو یکی از تاپیکاش باهاش حرف زدم میدونم مشکلش چیه 

واقعا 

چشه پس

دقیقا خود من چندبار راهنماییش کردم گفتم چیکار کنه

اما انگار ن انگار😐😐😐

عزیزم آدمایی مثل اسی که یکیشونم تو فامیل داریم ، افسردگی شدید دارن،استرس و افسردگیشون میزنه به گوارششون، همش استرس  و دلشوره دارن ، دست خودشونم نیستا ،مثلا فکر میکنن مریضیه بدی دارن ، ولی ريشش افسردگیه ، حال و حوصله ی تغییر هم ندارن ، همه آزمایشاتشونم خوبه ها ، اینا رو باید تحریک کنی که به خودشون بیان ، مثلا بگی شوهرت میخاد زن بگیره یا آروم آروم با دلخوشی های گذشتشون آشناشون کنی،اینا دلیل زندگی کردن یادشون رفته  

استرس اصلی زندگیت چیه ؟ اینکه مریضی بدی داشته باشی ؟