من و نامزدم اخر خرداد برای بار دوم جدا شدیم.خونمون رو چیده بودیم کامل منم لباس عقدمو مدتها بود خریده بودم اما به همه چی پشت کرد و برخلاف دفعات قبل من دیگه دنبالش نرفتم و فقط گفتم باشه.
قرار بود تو تیر عقد کنیم که خانواده ی من گفتن خوشمون نمیاد دختر عقد کرده تو خونه باباش باشه بذارین بعد از ماه صفر عقو و عروسی با هم ، منم به نامزدم گفتم اونم پذیرفت چون خواهرش هم باردار بود گفت بهتر اونم مهر وضع حمل کرده.
اما همه چی یهویی دوباره به هم ریخت .ظرف یک هفته اومد همه ی وسایلی که خریده بود رو جمع کرد و برد و تمام.
منو هم از تلگرام اینستا و خط دوم واتسپش بلاک کرده.
چقدر ذوق داشتم واسه شروع زندگی مشترکمون .چقدر با دقت و وسواس وسایلای اشپزخونه رو می خریدم.چقدر بابت حضورش زنونه شده بودم،ارایش ، رقص، همه می گفتن زیباتر شدم.