واااای خواهر دلم خونه
من الان ما هشتم بارداری هستم از اول بارداریم تا الان هیچکدوم از اعضای خانوادم بهم سر نزدن و فقط بعضی اوقات ک خودم زنگ میزنم بهشون و حرف میزنیم حالا من از بقیه توقعی ندارم ولی مامانم🥲
باورت میشه حتی ی بار زنگ نزده ببینه زنده ام یا مرده یا هر موقعی هم کخودم زنگ میزنم ی بار نگفته بچت خوبه خودت حالت خوبه حتی بیمارستان هم نمیخوان بیان بخاطر زایمانم 🥲
بگی با من قهر هستن هم نیستن هااا فقط دگه منو نمیخان
حالا دیروز بهم زنگ زده من با کلی خوشحالی جوابشو دادم حرف زدیم بعد گفتم من ماه بعدی زایمان دارم حتی نگفت انشالله بسلامتی چ برسه بگه بیاک بیمارستان یا نه؟
بعد برگشتع میگه من میخوام برم کربلا برا پول واریز کن موقعی دیدم بخاطر پول بهم زنگ زده خیلی دلم شکست منم گفتم ندارم بعدش کلی بد و بیراه بهم گفت ک اره خسیسی فلانی من تورو بدنیا اوردم آخرشم گوشیو قطع کرد🥲