2777
2789

هرچی حرف میزدم باهاش همش سرش تو اینستا بود دیروز تا بلند شد سرش تو بازی بود مدتیه بهش میگم دوتایی بریم بیرون نمیاد سریع زنگ میزنه بادوستاش برنامه میریزه دورهم باشیم هیچ وقت دونفره ای نمیزاره. پنجشنبه شب ازش رابطه خواستم محل نذاشت، خوابید دیروز صبح هم اومد کار خودش کرد و رفت. دیشب دعوامون شد رفتم تو سالن سرم کردم تو اینستا شام درست کردم خودم خوردم صداش نزدم بعد اومد گفت شام من چی هرچی صدام زد جوابش ندادم گفتم کار دارم برو بخور گوشی گرفت از دستم پرت کرد گفتم چیه مثل خودت رفتار میکنم. بهش گفتم منم اگر مثل تو با یکی دیگه ل ا س بزنم معلومه محل سگت نمیزارم و نفرینش کردم بعد گفت تو خودت نفرینی 

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

هیچی عادی و طبیعی رفتار کن انگار اصلن بود و نبودش مهم نیست و چه بسا اون نباشه راحت تری

وگرنه بفهمه حساسی از فردا سر هر چیزی جاشو جدا میکنه

باهاش قهر کن و اصلن باهاش صحبت نکن و محلش نزار

عادی عادی مثل قبل به زندگیت ادامه بده


کاری کن فرق بودن و نبودنت مشخص بشه براش 

زندگی من سالهای سال درگیر بدبیاری و مشکلات متعدد و ..بود.تلاشم زیاد بود و جوابم کم..دست به طلا میزدم خاک میشد..یه شب از ته دل، از اون ته ، ته از خدا خواستم فقط بهم نشون بده چرا؟ و نشون داد....نذرهای ادا نشده..یه دفتری برداشتم تمام نذرهایی که ادا نکرده بودم رو نوشتم ، به ازای نذرهایی هم که فراموش کرده بود یه ختم ۱۲۴,۰۰۰ صلوات برداشتم و شروع کردم به ادای نذرهام..دونه به دونه رو ادا کردم. سخت بود، زیاد بود، اما اداش کردم..خدا رو شاهد میگیرم که ورق زندگیم برگشت..نمیگم یه شبه پولدار شدم و به عرش رسیدم و ...اما مشکلاتم نصف شد، بدبیاری هام تموم شد و جواب زحماتم رو گرفتم..الان اگر نذری کنم همون لحظه یاداشت میکنم و از همون لحظه شروع میکنم به ادا کردنش..نمازام سر وقته و تاثیرش رو تو زندگیم تو هر ثانیه دارم میبینم...این تجریه زندگی منه..بزرگترین تجربه..داستان کاملش تو تاپیکام هست..
چندوقته سرده باهات

از وقتی خیانت کرد خودم سرد شدم هی بحث دعوا توقع داشت ب روش نیارم دوباره باورش کنم نشد هی توروش آوردم هی دعوا. شک تردید کم کم اینطور شد یه 2 ماهه

هیچی عادی و طبیعی رفتار کن انگار اصلن بود و نبودش مهم نیست و چه بسا اون نباشه راحت تریوگرنه بفهمه حس ...

اتفاقا بعد خیانتش از بس غر غرو شدم ازبس گریه میکنم ب خودم کمتر میرسم بهش گیر میدم حس میکنم الان اگر جدا هم بشم میگه بهتر شاید قبلا ترس داشت ناراحت بود الان شاید بگه بهتر

از وقتی خیانت کرد خودم سرد شدم هی بحث دعوا توقع داشت ب روش نیارم دوباره باورش کنم نشد هی توروش آوردم ...

عزیزم ببین نیازشو برطرف کن ولی رو بهش نده خودتو بهش بچسبون و بداخلاقی نکن ولی رو بهش نده یکم سباست بخرج بده

عزیزم ببین نیازشو برطرف کن ولی رو بهش نده خودتو بهش بچسبون و بداخلاقی نکن ولی رو بهش نده یکم سباست ب ...

نیازش همیشه برطرف میکنم او نیاز منو برطرف نمیکنه منم دیگه گفتم سمتش نمیرم سرد میشم سرد رفتار میکنم 

چقدر عجیبه دنیا 

الان با سرچ داشتم میدیدم اونایی که شوهرشون پیگیرشونه چیکار میکنن 

فقط یکچیزه گرفتن توجه ازشون ولی مهربون بودن 

توجه که میگم یعنی حتی فکرم بهش نکنیا 

همین الانم یه خانمی تاپیک زده بود از موقعی که بچم بونیا اومده شوهرم گله میکنه و... که بیشتر بهش توجه کنم ولی من تاحدودی توجهمو دارم بهش 

میدونی نکتش کجاست ؟ این خانم فکر و ذهنش شده اون بچه و نمادین به شوهرش توجهم داره اخلاقشم خوبه 

و اینجوری شوهرش پیگیرشه 


توجه و فکرتو ازش بگیر و معطوف کن روی چیز دیگه

عذرخواهی کردهجبران کردهمشاوره رفتید؟؟؟

کرده مشاور رفتیم سعی می‌کرد جبران کنه اما دیدن یه زن تو خونم فراموش کردنش راحت نبود. مشاور دیگه نیومد چون گفت مشاور ها ب ما ب چشم پول نگاه میکنن خیرخواه نیستن. بعدش فهمیدم دوباره داره دروغ میگه بهم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792