پدر مادرم جدا شدن من و خواهر دوقلوی معلولم با همدیگه با مادربزرگ پدری زندگی میکنیم شرایط خونمون از وقتی که پدربزرگم فوت کرده ۲ سالی میشه که سختتر شده مادربزرگم تمام خورد و خورتکی ها حتی تخم مرغ ها رو قایم میکنه میذاره میره و میخوابه
براش مهم نیست چی میخوریم
منم درآمدم واقعا نمیرسه هم قسط بدم هم درمان خواهرم هرروز هم خوراکی یه سوپرمارکت بالای ۳۰۰
دیروز شیرینی گرفتم که تو اتاق بمونه خواهرم قرص که میخوره حداقل معده خالی نخوره قند خونش نیوفته اومد برداشت برد داد به عموهام هود من یدونه هم نخوردم ازش که مهم نیست
الان حتی پنیر هم تو یخچال نیست چی بدم به خواهرم
یه مدت هیچی نگرفتم گشنه موندیم خواهرم تشنج کرد کما رفت میترسم
پولم هم کمه
خدا منو راحت کنه
آشپزی هم نمیذاره بکنم حق ندارم وارد اشپزخونه بشم