بابام دیشب گفت صبحونه بریم بیرون، گفتم دیرتر بریم من کل هفته سرکار بودم یکم بیشتر بخوابم.
صبح ساعت ۷ بیدارم کرده، گفتم بهت گفتم منو بیدارم نکن. هنوز چشمامو باز نکردم، شروع کرده داد و هوار. چرتو پرت گفتن. یه سردرد وحشتناک شروع شد.
الان با دعوا منو آورده پارک صبحونه خوردیم، الان نشستیم همدیگه رو نگاه میکنیم.
اعصابم خورده