خواب بودم شوهرم اومد بچرخه دستش خورد تو صورتم بیدار شدم دیدم برادر شوهرم وایساده بغل تخت شوهرم داره سیگار برمیداره دیشب فهمیدیم سیگارش تموم شده چندتا گذاشت براش الان بیدار شدم دیدم وایساده اونجا ۲۸ سالشه من جلوش با دامنو لباس پوشیده حداقل تیشرت هستم ینی زیاد راحت نیستم الان با نیم تنه و شلوارک خواب بودم خیلی عصبیم بدنم داره میلرزه شوهرمو بیدار کردم بهش گفتم خواست پاشه باهاش دعوا کنه بزور نگهش داشتم الان خوابید ولی برادره معلومه بیداره هی سروصدا میاد از حال هم خجالت میکشم منو اینجوری دیده هم عصبانیم نمیدونم چیکار کنم
من برام مهم نیست
ولی بهت حق میدم کارش درست نبوده
خوب چرا جلوشو گرفتی؟ میزاشتی دعواش کنه اون باید شعورش برسه که نیاد تو اتاق زن و شوهر
خونه شما چیکار داره
مگه توی یه خونه زندگی می کنید؟
چرد نزاشتی کاری کنه
نمیکشتش که
چقدر آدم بی شعوریه
البته تقصیر خودتم هست دیگه...جلوش راحت میگردی اونم حریمی نگه نمیداره
یعنی با ۲۸ سال سن انقدر نمیفهمه که تو اتاق زن و شوهر بدون در زدن و تو هر شرایطی نمیشه ادم سرشو بندازه پایین بره تو ؟ پس بهش چی یاد دادن
اتفاقا باید میذاشتی دعواش کنه بلکه تلنگری بخوره
باورت میشه الان دوباره اومد ،میخوام خودم برم بگم چرا اومدی سیگار میخواستی در میزدی میدادیم بهت ،وقتیم اینجا نیست هر دقیقه زنگ میزنه به شوهرم ینی بگم نگران خواب بودنش باشه نه اینجور نیست ،قرص عصاب میخوره تازه از کمپ درومده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
