ابجیا اکسم میخاد ازدواج کنه
نزاشتن بهم برسیم
حالا من موندمو موهایی ک سفید کرد ازم:)
نمیتونمم فراموشش کنم
تو خیابون همه جا میبینمش
تکرار مسواک زدن در همه شبها ، دندانها را سفید میکند
و تکرار خاطرات در همه شبها ،
موها را
حتمن خدا نخواسته، تو لیاقتت بیشترازون میشه باشه و زندگی جدید و رو به راه آینده بساز برای خودت خوش باش خوشحال باش دنیا ارزش غصه خوردن نداره، مطمئنم یکی بهتر از اون به وقتش میاد پیشت
تاوانشو پس میده تو زندگیش مطمئننم خودتم تا یه مدت حالت همینجوری خراب می مونه ولی بعدش آروم آروم یادت می‌ره ازدواج می‌کنی بچه دار میشی اما وقتی یه جا دیدیش بازم دلت میلرزه دوسش نداری اما انگار این حسو داری که جای یه زخم کهنه رو سوهان می کشی
نمی‌دونم چی شده که رفته اما اگه مقصر بوده و دلتو شکسته
که خدا به دادش برسه منم خودم دلم شکسته ولی دیگه همه
چیو سپردم به خدا خسته ام از شب بیداری و گریه ...
خب عاشقی بد دردیه دوست داشتن و از دست دادن من خودم سالها درگیرش بودم حتی عاشق یه کبوترم بودم که بدجوری از دستش دادم و با اینکه عشقم هم از دستم دادم اما هنوزم دلم برای اون کبوتر مظلومم میتپه و قلبم تیر می‌کشه آدم بده احساسی باشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
34 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز