من قبلا زیاد میرفتم تقریبا هرشب ولی بعد از شام
ولی دیدم احترامم نسبت ب اونایی ک کمتر میرت و خودشونو میگیرن کمترع
باوجودی ک من خالصانه محبت میکردم
واقعا تنهام و حوصلم سر میره ولی دیگه همون هفته ای ی باره
چیکار کنم دلم نخواد برم اونجا
پر جمعیت هستن و منم خوشم میاد
خیلی حوصلم سر میره
قبلا هم خیلی بهم بدی کردن
بااجازه اسی
کسی هست ازاینستاسردربیاره؟!
منم با اینکه زیاد نزدیک نیستن ولی بیشتر وقتا میرم اونجا شاید در ماه ی بار خونه بابام نرم ولی خونه مادرشوهرم اینا هر هفته میرم یعنی نرم انقد زنگ میزنه هر چی میخاد بپزه زنگ میزنه بیا گذاشتم رو گاز توام بخوری
هفته ای هیچ بار. قبلا دوسه ماهی یبار انقدر مادرشوهرمو برادرشوهرم اذیتم کردن شوهرم گفت بمیرن هم دیگ دلم نمیخواد برم خونشون . قطع رابطه
من هفته ای یکی دوبار ..و واقعا احترامی که به من میزارن خیلی بیشتر از جاریمه که هر روز اونجاست
سرتو گرم کن که دلت نخواد زیاد اونجا بری بیشتر از هفته ای دوبار نهایت خوب نیست رفت و آمد چون توقع ها بالا میره
منم خانوادشون پر جمعیتن ودوتا بچه ام خیلی دوست دارن برن مچولی هفته ای یک شب میریم اونم مادر شوهرم اگه از ظهر غذا باشه گرم میکنه اگه نباشه شب باید بیام بهشون غذا بدم
ما ی مثالی داریم میگه ایقه بچو ک قرپت نچو-
اینقد برو ک عزت و احترامت از بین نره- دور از جون شما البته - کلا سعی میکنم زیاد جایی نرم- همه چی ب اندازه خوبه-
وای ن از من اینجوری نیست من میرم ظرف هم نمیشورم بچه هامم ریخت و پاش میکنن یعنی ن اینکه کلا نشورما ولی همچین پای کار هم نمیمونم چون بچم کوچیکه مدام باید دنبالش باشم ولی خدایی انقد هوامو داره ک خواهرشوهرم چند روز پیش می‌گفت باید ب بقیه عروس ها لو بدم ک مامانم بدون تو چیزی نمیخوره هر چی میخاد بپزه اسم تو رو میاره
