امروز تو این وقت و ساعت منو به مرز جنون وعصبانیت رسوند که یه بسته قرص و خوردم
شاید بگین من آدم ضعیفی ام ؛ اما نه ضعیف نیستم از قوی بودم خستم، از سکوت کردن خستم ، از صبوری بیش از حد خستم
پشیمون نیستم دلم نمیخواد دیگه ادامه بدم اما فقط تو دو تا آدم هستن که کمرشون میشکنه یکی بابام و دومی مامانم
مامان اگه یه روزی گوشیم بدستت رسید و تایپیکمو خوندی منو حلالم کن
ببخشم مامانی
دوستون دارم خیلی اذیتت کردم میدونم
مامان من دختر خوبی برات نبودم ببخشم
اگه اقایی و تایپیک منو میخونی خواستم بگم وقتی یه زن گریه میکنه به این منظور نیس که اونو صلاح کنه در برابر تو ! اون فقط یه آدم دلشکسته اس
که انقدر تو رو دوست داره که به خودش اجازه میده تو بغلت گریه میکنه
اگه یه روزی دیگه گریه نکرد دیگه براش مهم نبود بدون تو هیچ جایگاهی تو زندگی اون دختر نداری
اگه قلمم بد بود چون توان نوشتن نداشتم