بچه ها داستان من طولانیه تو تاپیکامم هست خلاصه بگم
یکسال و خورده ای پسری بهم پیام میداد هروز
هروز زنگ میزد یا میگف ببینمت قبول نمیکردم به خاطر مشکل اضطراب شدیدم 🙂بعضی وقتها هم سرد جواب میدادم
تا اینکه سه ماه شد خبری نشد ازش
اینم بگم دوسش داشتم و دارم و دلم تنگ شد چند شب پیش پیام دادم فیلم فرستادم واسش بهم کف ببخشید نمیتونم باهاتون دیگ چت کنم منم کفتم چیشده گف چیزی نشده تو رابطم من گفتم چقدر سریع اقدام کردی گف ممنون میشم چت نکنیم گفتم اوکی موفق باشی بعد زد چت رو دو طرفه پاک کرد 🙂اونهمههههه چتتتت😭😭
بعد سه روز بعدش منو دوستم رفتیم بیرون از دم مغازش رد شدیم من نگاه نکردم ولی دوستم گف دید تورو فک کنم بعد فرداش از ایسنتا هم ریمو انفالو کرد
بعد من موندم با کلی دل تنگی و حسرت و پشیمونی و کلی سوال تو ذهنم که چرا اینجوری کرد
بعد منه خاک بر سر الاهی ک سنگ بباره سرم بمیرم خلاص شم دیشب بهش پیام فرستادم ایسنتا که بفهمم چیشد بعد این مدت اینحوری عوض شد منم دلم لک میزنه یذره باهاش چت کنم
از دیشب تا الان اصلا پیام رو سین نمیزنه آنلاین هم میشه دوباره اسمشو صدا زدم با پوکر اصلا سین نمیزنه
خیلی حالم بده چیکار کنم 😭😭
دلم میخواد حتی عصبانیتش سر من خالی کنه فقط جواب بده