میگن در زمانهای قدیم پادشاهی عده ای از بزرگان را برای صرف شام دعوت میکند
موقع صرف شام چراغها را خاموش میکنند تاریک مطلق حکم فرما میشود،برای اینکه کسی شام نخورد تو تاریکی پادشاه دستور میدهد که همه دست بزنند
چراغها رو که روشن میکنند میبینن توی سفره هیچی نمونده پاشا تعجب میکند از حضار پرسجو میکند که هیشکی گردن نمیگیرد،همه میندازن گردن جنها
پادشاه جنها ظاهر میشود و میگوید که من دست به غذا نزدم.....