بعد ۲۵سال امشب داشتم کتاب داستان بچگیامو واسه دختر ۶ سالم میخوندم خیلی راحت از کشته شدن و خورده شدن و در کل انتهای هر داستانش خیلی غمگین تموم میشد مثلا گرگه فلانیو خورد نمیدونم پرندهه کشته شد .دخترم اخره هر داستان که میخوندم میترسید میگفت مامان واقعا کشته شد فلانی؟یا مثلا کارتونای زمان ما میبینین چقد ترسناک بودن یا خیلی غمناک واقعا مارو چی فرض کرده بودن ما چقد زود و تو سن پایین شاهد چیزای غمگین و ترسناک بودیم الانیا کارتوناشون خیلی مِلو و لطیف هستن ما مثلا میشستیم پای حنا دختر مزرعه کلی گریه براش میکردیم برای آنشرلی چقد دلمون میسوخت یا اون کارتونه چوبین چقد من ازش میترسیدم.