امشب با دوستش رفتیم شهربازی. گفتیم خندیدیم زنش کم حرف بود
منم هر چی شوهرم یا دوستش میگفت از رو سادگی میخندیدم. البته من خودم همیشه تو جمع خیلی آرومم و کم حرف ( ما سری قبل با یکی دیگ از دوستای شوهرم رفتیم بیرون زن دوستش زیاد پرحرف بود و عشوه های خرکی میومد و کلی کار های حرص درار دیگ و منم آروم بودم و شوهرمم پر حرفه روز بعدش ازم پرسید دیروز بهت خوش گذشت منم گفتم بد نبود اما خانمه زیادی پر حرف بود اونم برگشت گفت خب رفتیم بیرون ک حرف بزنیم و بگیم بخندیم نه اینکه سکوت کنیم و زل بزنیم بهم )
دیگ امروز گفتم شاید راست میگ منم بگم بخندم مگ چیه
یکم ک حرف زدم شوهرم دیدم یکم اخم کرده بود
چیزی نگفتم
یکم گذشت گوشیم دست دخترم بود بازی میکرد گوشیو داد بهم منم یه لحظه دیدم خاهرشوهرم پیام داده رفتم پیامشو باز کنم شوهرم یه لحظه با عصبانیت بلند گفت گوشیتو بده بهم دادم بهش کرد تو جیبیش دیگ تا آخررررر عصبانی بود
اومدیم تو ماشین کلی حرف بارم کرد و فحش داد مگ گوشی ندیدی یا فکر میکنی مردم گوشی ندارن ک همه نشستن تو تو گوشیی
گفتم یه لحظه بود
گفت غلط کردی تو اون یه لحظه ب گوشی دست زدی
پس چرا ما رنگ گوشی خانمه رو ندیدیم چرا گوشی تو باید دست تو و بچه ها باشع همه ببینن؟
گفت گوشی رو میشکنم بخدا
حوصلشو نداشتم سکوت کردم
میگفت آستین مانتوت کوتاه بود. هر جاتو میپوشونم از یه جای دیگ میندازی بیرون🥴😐😐🤦♀️
مانتون بلند بوداا تا زیر زانوم🤦♀️
گفتم میخایی گونی بپوشم؟؟!!
میگم نکنه حسادت کرده!!!!
چون دوستش چند بار باهام حرف زد و من جوابشو دادم. عادی بودیم
من از خانمه سرتر بودم و بخدااا تعریف از خود نیست هم خوشگل تر بودم و هم خوش اندام تر
زنه بخدا زشته اینجوری میگم اصلا داغون بود چ از لحاظ لباس و چ از لحاظ تمیزی
میگم نکنه حسادت کرده ب من چ بدونم همین ب ذهنم رسید
برای یه لحظه رفتن ب گوشی کسی اینجوری نمیکنه!!!!!!