حالم بده
من متاهل هستم
خواهرم با من زندگی میکنه
یک بحثی بینمون پیش اومد
من ذاتا آدم دنباله گیر دعوا نیستم
ولی خواهرم شر و بد ذات دعوامون شد
من داشتم سیب زمینی سرخ میکردم بهم حمله کرد خواست ماهیتابه روغن داغ روم بریزه جلوی بچه هام
من هم هلش دادم از اشپزخانه انداختمش بیرون
بعد دنبال یک وسیله ای بود که بهم صدمه بزنه منم از شوکی که بهم وارد شده بود اینقدر جیغ زدم از ترسم که رفت تو اتاق
الانم میترسم بیاد بیرون و بخواد باز دوباره بهم حمله کنه
یا ابوالفضل
مشکل اعصاب و روان دارن ؟
چرا با شما زندگی می کنه؟
خونه مگه مال شما نیست
پرتش کن بیرون
چرا باشما زندگی میکنه؟
اینجور چیزا تو ذهن بچه میمونه و رو شخصیتش تاثیر میذاره ب نظرم بگو بره
اسی ببین بعدا خییلی بدترم میشه امیدوارم بفهمی چی میگم ممکنه مشکلای دیگه هم بوجود بیاد پرتششش کن بیروووون
بخدا اسی جان جدی میگم اون مشکل داره باهاش دهن به دهن نشو اگه میتونی مستقلش کنید یعنی چی میدونی اگه ریخته بود خدایی نکرده روت چی میشد بخدا دیگه خوب نمیشه جاش میمونه
دررو قفل کن تا شوهرت بیاد
من تو دو سال اخیر به یک مشکل مالی خوردیم یک خونه رهن کردیم مادرم یک مقدار از این پول رهن به ما کمک کرد ولی خواهرم گفت چون مامان به تو کمک کرده خونه گرفتی من باید بیام تو خونه تو زندگی کنم چون مادرم از خونت سهم داره من شوهرم هم چون پیشم نیست گفتم بیا ولی این روانی دیگه من به سطوح آورده مدام دنبال دعوا من با مامانم خراب میکنه مادرم با پدرم خراب میکنه به جون برادرم میفته فحش های بد
تا خوبه خوبه ولی وقتی بد میشه یک روانی غیر قابل تحمل میشه ولی امروز که میخواست روم روغن داغ بریزه دیگه رفتارهای زشتش از حد گذشته
