خالم چهل سالشه تازه با یه آقایی ازدواج کرده همسن خودش
مادرشوهرش پریشب از مکه اومده تالار گرفته همرو با بانو دعوت کرده،تو دعوتنامشم زده از عزیزانی که با بچه میان برخورد میشه😐
منم نرفتم،چون بچم دوسالشه فقط با من میمونه کسیم نیست که نگهش داره مادرمینا دعوت بودن،پیش مادرشوهرمم نمیمونه میترسه ازش چون دندوناشو کشیده تا دندون مصنوعی بذاره.
حالا با خالم دعوا راه انداخته چرا خواهرزادت نیومده من دونفرو اضافه تر حساب کرده بودم،اینم گفته بچشو پیش کی میذاشت،گفته نترس نمیمرد بچش اگه دوساعت تنها میموند😐😐😐😐😐😐😐
خیلی بهم برخورده بخاطر خالم هیچی نگفتم ولی از ته دل گفتم ایشالا حجش قبول نباشه اینکه انقد راحت دل میشکونه!!!