مرسی ولی کاری کرد با شوهرم تو روی هم وایسیم
همش به شوهرم میگفت اینجا بشین اون کارو کن اونو بیار و....
هی زرر میزد منم ب شوهرم گفتم زیلو رو یجا دیگه بنداز تو پارک بودیم گفتم رو چند پهنش کن اونم گفت ب شوهرم نه تو خاک پهن کن یهو بچم از چهارتا دله افتاد پایین و سر و دستش زخمی شد