شوهرم هیچی نداشت از اول چلمنگ بود
ولی چون اخلاقش خوب بود خانواده ام خیلی دوسش دارن
چند سال به پاش سوختم سرمایه مو دادم
حالا فکرشو میکنم میبینم ارزششو نداشت
میدونید چرا؟ چون گف اگر مردم هرچی مونده رو بده خانواده ام یوقت نری با شوهر جدیدت بخوری شوهر جدیدت اماده بخوره مفت خور ، منم گفتم تو مفت خور نبودی که هرچی داری از من و خانواده ام داری بعد میخوای از کیسه خلیفه ببخشی به خانواده گشنه ات ؟ خیلی بهم فشار اومد ازین حرفش
چجوری بهشون بگم
میترسم بابام طرفم در نیاد چیکار کنم چی‌بگم
اخه حسابدار شرکت بابامم ، یعنی درسته کار کردم اما همیشه زیر سایه بابام بودم
چیکار کنم
اول مشاوره بری بهتر نیس؟
بیخیال بابا مردا زر اضافه زیاد میزنن
نباید واسه یه حرف ک طلاق بگیری
بخدا زندگی‌باهاش برام خسته کننده شده دیگه
حوصله شو ندارم حس‌میکنم حیف شدم
هم قیافه ام سرتره
به همین امام حسین تا الان چندددد بار شده ازم پرسیدن باباته یا داداشته ؟
از لحاظ مالی هم که نگم بهتره
موقع عقد کور بودم نمیدونم چی شد
بخدا همه‌چیز یعنی خواستگاری تا عقد دو هفته هم طول نکشید فکر کنم ۱۱ روز طول کشید
دعا گرفتن فکر کنم
هیشکی فکرشو نمیکرد قبول کنیم همه‌مات موندن
خالم بهم گفت چیکار داری میکنی با زندگیت
زمان عین برق و باد میگذشت
بخدا زندگی‌باهاش برام خسته کننده شده دیگه
حوصله شو ندارم حس‌میکنم حیف شدم
هم قیافه ام سرتره
به همین امام حسین تا الان چندددد بار شده ازم پرسیدن باباته یا داداشته ؟
از لحاظ مالی هم که نگم بهتره
موقع عقد کور بودم نمیدونم چی شد
بخدا همه‌چیز یعنی خواستگاری تا عقد دو هفته هم طول نکشید فکر کنم ۱۱ روز طول کشید
دعا گرفتن فکر کنم
هیشکی فکرشو نمیکرد قبول کنیم همه‌مات موندن
خالم بهم گفت چیکار داری میکنی با زندگیت
زمان عین برق و باد میگذشت
