فیلمی پر از هیچ...
چند روزی نشستم همشو یجا دیدم تموم شد رفت.. و اما نظر من در مورد این فیلم...
خوب نبود...
کلییبی سوال تو ذهنم کاشته شد...
اینکه چطور افعی خود آرمان بود ولی تو کل فیلم اینقد راحت زندگیشو میکرد بدون هیچ استرس و عذاب وجدانی... چقدر راحت آدم میکشه مثل یه قاتل حرفه ای. چطور یه قاتل میتونه راحت با بچش وقت بگذرونه و بره سر کارشو برگرده؟ چطور میتونه حتی یدونه سوتیم نده. ؟
دوم اینکه قسمت آخر تراپیسته از کجا اصلا این شک درش بوجود اومد ک افعی میتونه آرمان باشه ؟؟ و از کجا فهمید مادره زنده س ک پاشه بره پروندشو پیدا کنه؟؟؟
و از همه مهمتر اینکه چطور فهمید ترکیب چند تا داروی اعصاب سم تولید میکنه؟ اون روانشناس بود نه داروساز.. و باز هم از همه مهمتر اینکه روانشناسه اصلاااااا از کجا میدونست افعی چه سمی استفاده میکرده؟؟،
اون پلیسا نفهمیدن اونوقت یه روانشناس مسخره ک زندگی خودشم پر از ابهام بود فهمید؟
اینها ب کنار.. فیلمی بود با پررررر از صحنه های پوچ و بیخود و غیر لازم مثل صحنه مراسم ترحیم مادر نویسنده.. ک از گریه های مصنوعی ک پسره برا مادرش میکرد مرغ تو قابلمه خنده ش میگرفت. من موندم چطور کارگردان این صحنه رو دوباره با یه گریه طبیعیتر نگرفته...و صحنه های بشدت تکراری مثل صحنه های کودکی آرمان بخصوص اون صحنه و بغل مامانشه و ب جوراب مادرش نگاه میکنه..
کل فیلمم ک پر بود از کوچه و بازار و خیابون با مردم در حال حرکت و یه موزیک خارجی هم روش !!!
سوال دیگه ای ک ذهنمو مشغول کرده اینه که چرا از سن پانزده سالگی به بعد آرمانو نشون ندادن؟ این همه سال کجا بوده پیش کی بوده؟ چه اتفاقی براش افتاد ک اونو تبدیل به یه قاتل کرد؟ آیا تو اون دوران بهش ت ج ا و ز شده بوده ؟؟؟
چرا از روند قتل ها و اینکه اصلا آرمان چطور طعمه هاشو پیدا میکرد و از کجا میدونست اونا کودک آزار بودن چیزی نشون ندادن؟ و حتی یه اشاره کوچیک نشد؟
در مورد رابطش با پدرش یعنی یه مرد گنده تا سن پنجاه سالگی نفهمیده بود ک مقصر مادرش بود نه پدرش و اون همه تنفر از پدرش اشتباه بوده؟
کل فیلم فقط درباره فیلمبرداری فیلمش بود ک مجوز بگیره.
بهتر بود به جای اون صحنه های تکراری و بیخود و موزیک های خارجی سکانسای مفید میگرفتن ک اینقد الان ب خودم فحش ندم چرا این فیلمو دیدم 😊