9 سالشه بامنی که بیست سالمه دعوامون شد سر اینکه اون یکی خالم دختر 7ماهه شو گذاشته پیشم منم چون امانت یود دستم نمیدادم بهشون میگفتم خدایی نکرده ي اتفاقی میافته بهم گفت تو گوه میخوری با پدرت نه یکبار نه دوبار منم برگشتم گفتم خودت حالا زنگ زده مامانش میگه فلانی بچه رو نمیده بهم و اینا بعد گفت بهم اینجوری میگه اونجوری میگه منم تا حالا رک حرف نزدم ولی اونجا وقتی داشت با مادرش حرف میزد گفتم خاله پسرت بهم میگه گوه میخوری با بابات بعد خالم خواست با من حرف ب نه منم عوض کردن پوشک بچه رو بهونه کردم رفتم اتاق واقعا آدما چقدر بیشعور شدن ی بارم برادر همون پسرخالم بهم گفت سیهدیر سر اینکه پدربزرگم گفت برو کلید ماشینمو ازش بگیر این پسرخالم هم هم سن منه سه ماه ازم کوچیکه
چه برخوردی باهاشون داشته باشم اینجوری بیشعور نشن.؟