ببین ترخدا چکار کردن یخچچالمو این کارگرا😭😭😭

torobi

عضویت: 1400/02/19

تعداد پست: 2958

یاخدا چطوری جابجا کردن انقد ضربه خورده

1403/05/02

|

04:16

مدیر استارتر

عضویت: 1401/08/05

تعداد پست: 2469

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود «توکل‌ات به خدا»

1403/05/02

|

04:17

مدیر استارتر

عضویت: 1401/08/05

تعداد پست: 2469

كشيدنش زمين يا هنگام بارگيري اينطور شده

میگه تو راه پله نتونستن رد کنن

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود «توکل‌ات به خدا»

1403/05/02

|

04:17

سکوت3321

عضویت: 1402/11/05

تعداد پست: 1956

عیب نداره إن شاالله یکی قشنگ ترشو میخری😊اونم الان میتونی تزئین کنی دیده نشه. حلالشون کن

1403/05/02

|

04:18

اقاي_عرب

عضویت: 1403/03/22

تعداد پست: 761

میگه تو راه پله نتونستن رد کنن

شايد باريك بود اگه باريكه مقصر نيستن

« كلماتم را بر اساس شخصيت افراد تنظيم ميكنم »

1403/05/02

|

04:18

مدیر استارتر

عضویت: 1401/08/05

تعداد پست: 2469

یاخدا چطوری جابجا کردن انقد ضربه خورده

مثل خر فقط هول هول ببرن

فقط ببرن نه اینکه سالم ببرن .

خیلی پشیمونم خیلی

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود «توکل‌ات به خدا»

1403/05/02

|

04:18

مدیر استارتر

عضویت: 1401/08/05

تعداد پست: 2469

شايد باريك بود اگه باريكه مقصر نيستن

نبابا چه باریکی دختر استاندارد بود قبلنم اونجا بردیم پس چجوری کارگر رد کرده اینا بلد نبودن

اصلا از اولشم پدرشوهرم انقدر حرص دادن سکته میکرد من ارومش کردم

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود «توکل‌ات به خدا»

1403/05/02

|

04:20

سکوت3321

عضویت: 1402/11/05

تعداد پست: 1956

یخچال خیلی سنگینه. حالا اگه بخوای از راه پله ببری و.. پدر آدم درمیاد

1403/05/02

|

04:20

مدیر استارتر

عضویت: 1401/08/05

تعداد پست: 2469

عیب نداره إن شاالله یکی قشنگ ترشو میخری😊اونم الان میتونی تزئین کنی دیده نشه. حلالشون کن

نبخدا رفتم بخرم زورم نرسید صد ملیونم کجا بود بدم یخچال میخ.استم دوقلو بخرم .خب خسته بودن نمیومدن یعنی وجدان ندارن فکر نمیکنن مسعولن

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود «توکل‌ات به خدا»

1403/05/02

|

04:21

natali00

عضویت: 1402/08/16

تعداد پست: 1235

یخچال رو میشه تعمیر کرد یا خرید اصلا اما به همسرت نگو نفهم اصلا خوب نیست اونم اینجا

1403/05/02

|

04:22

2 نفر لایک کرده اند ...

سکوت3321

عضویت: 1402/11/05

تعداد پست: 1956

نبخدا رفتم بخرم زورم نرسید صد ملیونم کجا بود بدم یخچال میخ.استم دوقلو بخرم .خب خسته بودن نمیومدن یعن ...

خدا از جایی که فکرشو نمیکنی بهت میده. تو اونارو ببخش خداهم برات ردیف میکنه

1403/05/02

|

04:22

مدیر استارتر

عضویت: 1401/08/05

تعداد پست: 2469

یخچال خیلی سنگینه. حالا اگه بخوای از راه پله ببری و.. پدر آدم درمیاد

خیلی خریت کردیم باید کارگر حرفه ای میگرفتیم اشتباه از ما بود دیگ .اره اینا سنگینن.واچلی بارمون ده دوازده تا مونده بود گفتم میتونن چمیدونستم عرضه اینم ندارن

زمان موسی خشک‌سالی آمد. آهوان خدمت موسی رسیدند که ما از تشنگی تلف می‌شویم،لذا از خداوند متعال در خواست باران کن! موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود!خداوند فرمود: موعد آن نرسیده،موسی هم برای آهوان جواب رد آورد!تا این‌که یکی از آهوان، داوطلب شد که برای صحبت و مناجات بالای کوه طور رود. آهو پیش از رفتن، به دوستان خود گفت: «اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانید که باران می آید وگرنه امیدی نیست!»آهو به بالای کوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راهٔ برگشت، وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه کرد، ناراحت شد! شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:«دوستانم را خوشحال می کنم و توکل می‌نمایم؛ تا پایین‌رفتن از کوه هنوز امید هست!»تا آهو به پائین کوه رسید، باران شروع به باریدن کرد!موسی علیه السلام معترض پروردگار شد،خداوند به او فرمود: «همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که، آهو دوباره با توکل حرکت کرد و این پاداش توکل او بود!»هیچ‌وقت نا امید نشو،لحظه‌ی آخر، شاید نتیجه عوض شود «توکل‌ات به خدا»

1403/05/02

|

04:23

foreveralone

عضویت: 1403/04/18

تعداد پست: 258

میگه تو راه پله نتونستن رد کنن

تو راه پله هم نتونن ردش کنن گوشه و کناره هاش گیر میکنه خش میفته یا ضرب میخوره این چرا وسطش اینجوری شده انگاری چکش زدن بهش

1403/05/02

|

04:23