دوستم فوتبال دستی داره تو پارکینگ شون،مامانامون خیلی رفیقن ما هم خیلی صمیمی هستیم،با عموش و بابا بزرگش توی ساختمون زندگی میکنن،دیروز عموش که هم زن داره هم بچه سه ساله باهاشون صحبت کرد که سحر(دوستم) وقتی میخنده خیلی کتک میزنه و چرت و پرت میگفت ،امروز هم اومد با من و سحر فوتبال دستی بازی کرد،منم برای اینکه مامانم بفهمه بهش گفتم ،مامانم گفته اون مرد نامحرمه ممکنه بهت دست بزنه سینه هات رو زیر زیرکی ببینه دفعه بعد میاد باهاتون شوخی میکنه یا میبرتتون خونه اون محرمه سحره ،الان میگه تو ایندت کثیف و خرابه ،از این به بعد گند بالا میاری