بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یکیش هم روستایمون بود که شب قدم میزد یه گربه دیده بعد خواست با چوب بزنتش برگشت بهش گفت منی ویرسان سنه من دیریم یعنی به زبون شما منو میخوای بزنی هالیت میکنم هم روستایمون ۳ماه نتونست حرف بزنه خدایش شب منم بیرون بودم یه گربه اینو بهم میگفت میریدم 😂منم تعجبم ینه که زبون ماروهم میدونم خیلی دوست دارم ببینم زندگیشون چجوریه
وای یا خداآره خیلی میگن جن ها ب شکل گربه ها درمیان یا مار
یکیشم تجربه پسرخالم با دوستش بوده که پسر خالم دنبال یه کبوتر بودن شب که کبوتر میره تو مدرسه روستامون اونجام خرابه است پسر خالم با دوستش میرن تو مدرسه دنبال کبوتر میگه یه لحظه یه چیز دیدم خیلی ترسناک که داشت کم کم بزرگ میشد بعد دوستم با اسلحه شکاری که پیشمون بود بهش شلیک کرد هرچی گلوله میزد ازش رد شد بعد ترسیدمو گفتیم بسم الله که دیدم یه دفعه منفجر شد صدای داد که انگار بمب افتاده گوشمامون بوق میزد فرار کردیم