اول از همه نیایید بگین چون سن بلوغشه و... این تخمه س..گ قشنگ مامانمو میگیره میزنه . یه هفته قبل بشقاب پرت کرد پای مامانم شکست گچ گرفتیم به بابام نگفتینم این توله زده تا شر نشه . هی فقط دنبال بهونه تا دعوا راه بندازه از من به شدت کینه داره چون مامانم هی جلوش کوتاه میاد ولی من کتکم بخورم نمیزارم ازم ببره
هی میگفت کامپیوتر مامانم گرونترین براش خرید در صورتی که اونقدرا هم پول نداریم باز مامانم میزد میگفت وای فای . حالا بهونشاین بود که مانیتور گرونتر میخوام مامانم که پاش گچ گرفته رو داشت میزد حرو.مزاده . منم از اتاق اومدم بیرون دعواش کردم گفتم بیشرف مامانمو حق نداری بزنی با چاقو آشپزخونه حنله کرد باهاش دعوا کردم دستمو زخمی کردم بابای بیچارم از سر کار اومد دیگه همه چیو بهش گفتم بچه ها بابام اصلا اعصاب نداره خود زنی میکرد . منم دیوونه شدم گفتم زنگ میزنم پلیس این لا.شیو ببرن ولی بعد تو ماشین که میرفتم بیمارستان به خاطر بابام پشیمون شدم دارم برای آزمون ارشد و سر دفتری میخونم .
حالا عنتر امروز صبح هر بار داره پر روتر میشه میخوام فقط بکشمش روزی که بمیره قشنگ قر میدم فقط میگم الهی شکر که سقط شد