واضح بود
همون روز که نخواستن برن عقد
مسلما بیستر به هم فرصت میدن بهنام گفت که بیشتر اشنا شیم ماهی هم قطعا نه نگفت گفت فعلا امادگیشو نداره بعدم پاشد بره که مجدد دعوت نشستن اقا رو قبول کرد دیگه
بهترین پایان این بود به نظرم با وجود بچه چون هر دو همو دوست داشتن مشکلاتشون واقعا اونقدر بزرگ نبود حرف خیانت و ...نبود فقط نیاز به فرصت و تنفس داشتن
کاش قبل جدایی چند ماه از هم دور میشدن