برای دوستم میپرسم
اولش مادرشوهرش خودش واسطه شد و هانیه رو معرفی کرد به پسرش بعد ها دیگه عاشق هم شدنو ازدواج کردن
مادرشوهرش مدیر دوران راهنمایی هانیست
از ایناست که میگه هرچی من گفتم همون تو هیچ کاری نمیذاره خودشون تصمیم بگیرن همسرشم میدونه مادرشو متاسفانه جلوش واینمیسته
انقدر درگیریاشون زیاد شده دارن جدا میشن
عقدن هنوز عروسی نگرفتن