سلام . من ی زندایی و ی دختردایی دارم که خدا می‌دونه چقدرررر عقده دارن چقدررررر سراسر وجودشون عقده اس. اصلا چشم دیدن خوشبختی هیچکی هم ندارن . دخترخالم شوهر کرده ی شوهر پولدار و واقعا همه چی تموم اینا دیدن .... سوخته دخترداییم خودش خرابه یکسره سیگار میکشه و تو کوچه خیابونا وله هیچکی نمیگیرنش افتاده جون مردم برگشته گفته فلانی ( شوهر دخترخالم) دوست دختر بازی می‌کنه😐😐😐زنداییمم پشت دخترش وایستادع هعی می‌خنده و مسخره می‌کنه😳 بعد اصلا من موندم این از کجا پسررو دیدهههه آخه پسره ی شهر دیگس اصلا با اینا هم رفتامد ندارن اصلا الان دخترخالم یماهه افتاده جون شوهرش اونم های قسم میخوره میگه بابا کووو خوو نشون بدید ببینم من کووو . از خودش درآورده عوضی ی طایفه و انداخته جون هم اعصاب و روان واسه هیچکی نداشته. جالب اینجاست چند وقت پیشا هم می‌گفت اسماعیل ( شوهر اونیکی دخترخالم) از تو اینستا به خاله ی بیریخت این پیام داده😐🤣🤣خدا لعنت کنه اینجور حسودارو
خدا ریشه ی همچین فامیلارو بکنه از زمین
خب وقتی میدونید اینطوریه چرا به حرفش توجه میکنید؟
دیگه دختر خاله باید یکم فکر کنه
همین چیزایی که به فکر شما رسید که اون طرف اصلا این شهر نیست چرا دختر خالت بهش فکر نمیکنه و داره زندگیش رو خراب می‌کنه
اون مگه دختر دایی رو نمی‌شناسه
گور باباش. نادیده بگیریدش و حذفش کنید تا بره پی کارش.
کار دوم دعا کردن واسه پیدا شدن شوهر واسه دخترست. اینطوری دیگه دماغشو از زندگی بقیه می کشه بیرون
دختر خالت مونده یه بی سر و پا بگه ف بره فرحزاد؟
خب خودش خیلی غیر مستقیم و نرم شوهرشو چک کنه. با بازپرسی می خواد اعتراف بگیره؟ چه سادست
بابا شوهرش خیلی خوبه اصلا تو فاز این حرفا نیست گوشی شوعرشم یکسره دستشه همه چی تو دستشه پسره خونه خریده زده به اسم این. ماشین خریده زده به اسم این یدونه باغ خریده زده ب اسم این . خب کسی بخواد خیانت کنه همچین کاری نمیکنه که فردا روزی زنش بکشه بالا که
نه عزیزم. مشابهش برای من اتفاق افتاد. یه ماه بعد عقد،یکی از خواستگارای سابقم از شدت سوزش خواست زهرشو بریزه. رفت محل کار شوهرم گفت زنت فلان جوره . با فلانی بوده و... به دروغ .
پس خوب بود شوهر من بیاد جنگ به پا کنه.
به اونکه گفته بود برو گمشو الدنگ،این وصله ها به زن من نمی چسبه. به خودمم گفت اینطوری شده ،قضیه چیه؟
گفتم به ولله افترای. چون قبلا تهدیدم کرده بود باهاش ازدواج نکنم ضربه میزنه فهمیدم کار کدوم بوده و به شوهرم گفتم یارو گفته بود همچین غلطی می کنه . دیگه تموم شد و رفت.
