البته کوچیک نیستا منظورم اینه از من کوچیک تره ۱۹ سالشه و من ۷ سال ازش بزرگترم
کلاس اول بودم ک بدنیا اومد برام حکم ی عروسک ناز داشت باهاش بازی میکردم ازش نگهداری میکردم با خودم همه جا میبردمش حتی وقتی میرفتم بیرون با دوستام بازی کنم انگار ی جورایی خودم بزرگش کردم خدا مامانمون رو حفظ کنه ❤️ اما برای داداش کوچولوم انگار من مامانش بودم ادبش اخلاقش شخصیتش همونطور ک همیشه ایده الم بود بهش یاد دادم و الان تو هم سن و سالای خودش بهترینه
با ۱۹ سال سن ماشالله🧿 مستقله درس میخونه کار میکنه تنها زندگی میکنه توی یکسال پس انداز کرد و ماشین خرید اصلا شبیه هم سن و سالاش نیس خیلی مودب و با محبت و دوستداشتنیه خلاصه هر چیزی ک من دوست داشتم ی پسر باشه رو روش پیاده کردم
الانم خیلییی بهش وابستم اونم همینطور خار تو دستش میره میخوام بمیرم
هررر چیزی بخرم بخورم دلم راضی نمیشه و باید برای اونم بخرم روزی ۲ ساعت تلفنی حرف میزنیم
الانم خیلی دلتنگشم ...😢💚
ی اتفاقی براش افتاده میشه برای سلامتیش دعا کنید غم دنیا تو دلمه.... 🤲
پ.ن : خواهشا نیاید بگید زن گرفت فلان کن بیسار کن ؛ طبیعتا هر چیزی ک احساس کنم رو زندگیش تاثیر منفی میذاره رو حذف میکنم حتی اگه اون چیز خودم باشم