الان باوجود این همه خواهر برادر تنهام حداقل اونطوری تنهام و تو خونه با ارامش نشستم
اینطوری همه کاری میکنی حرف میشنوی نه اسایش نه راحتی
دست اخرم میگن چیکار کردی خسته ای؟ چرا باید افسرده باشی
از یه سنی به بعد دیگه اهل اون خونه نیستی یه مهمونی که زیاد از حد موندی
میخواستم خانواده داشته باشم خیر سرم
اصلا از زندگیتون راضی هستید؟به عقب برگردین بازم ازدواج میکنید؟
داشتن همدم و همزبون و پشتیبان، زندگی مستقل داشتن، انتخابم با عقل بود و ادامه زندگی مون با عشق همراه شد نه بخاطر خوشگلیش
من از هر زنی پرسیدم گفت نه همه فقط دارن میسوزنو میسازن
ازدواج نکردم .
دلیلی نداشتم
انقدی بچه بودم که به دلیل اوردن قد نمیداد سنم
خریت محض
احتمالا عشق البته مجردم
بیا تاپیک اخرم
خریت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
