داداشم کار درست و حسابی نداره نمی دونمم چرا هر کاری و شروع می کنه شکست می خوره ولی بابام کامل هواشونو داره . از لحاظ خورد و خوراک و پوشاک و تفریح و مسافرت و لوازم خونه و ماشین ..... اونم در حد اعلا . سالی یک بار کیش هتل 5 ستاره با پرواز بیزینس و همه تفریحات. لباس هاشون همه برند. زایمان تو بهترین بیمارستان خصوصی. بهترین اسباب بازی و ماشین شارژی برای بچشون. بهترین مدرسه غیر انتفاعی، یه دنا پلاس هم براشون ثبت نام کرده. تو این شرایط فشار اقتصادی دارن شاهانه زندگی می کنن ولی زن داداشم همش دعوا راه میندازه سر شغل داداشم و جدیدا هم گیر داده یه مدت جدا زندگی کنن تا ببینن شرایط چی میشه. من می گم هر زنی دوست داره شوهرش مستغل باشه ولی دیگه داره زیادی شلوغش می کنه. شرایط زندگی اونا رو خیلی ها تو خواب شب هم نمی تونن ببینن.
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر -آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم - هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر - رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر - (مولانا)
من لاغر میشم قول میدم خسته شدم از چاقی دیگه تصمیمم رو گرفتم خوشحال میشم توی تاپیک های کاهش وزن و خانداری تگم کنید من یه آشپز نمونه ام یه خانوم خونه دار که هروز به شوق کارهاش از خواب بلند میشه دعا کنید مامان بشم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ﻭ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺩﺭﻭﻏﻲ ﻛﻪ ﺯﺑﺎﻧﺘﺎﻥ ﮔﻮﻳﺎﻱ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ، ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ : ﺍﻳﻦ ﺣﻠﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﺮﺍم ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻓﺘﺮﺍ ﺑﺰﻧﻴﺪ [ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﻠﺎﻝ ﻭ ﺣﺮﺍم ﺣﻜﻢ ﺧﺪﺍﺳﺖ ] ; ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻰ ﺑﻨﺪﻧﺪ ، ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ .(١١٦نحل) دوجمله از #مالکوم_ایکس"اجازه ندهیم کسی که به ما ظلم میکند قواعد بازی را تعیین کند"."اگر نفهمید آمریکا در دنیا چکار میکند، نمیتوانید بفهمید در کشور خود چکار باید بکنید".
حق داره.بردارت زن گرفته نه پدرت،مرد باید رو پای خودش وایسه نه اینکه پدرش خرجشو بده.اونم مرد زندگی میخواد فثط کسی رو نمیخواست که باهاش رلبطه داشته باشه.پدرت جای اینکه اینجوری ساپورتشون کنه یواری برای بردارت راه مینداخت.خدا حفظشون کنه ولی پدر و مادر که همیشه نیستن آخرش چی؟
تنها دلیل ادامه دادنم تو روزهای سخت فقط تو بودی مامان.بمونی برام عزیزتزینم
عروس دایی من گفت اصلا شهر مادرت نمیمونم بریم شهر دیگه در حالی که دایی ام سه تا خونه داره خانمش هم خانم فوق العاده خوبیه یکسال رفت دید ته خیار تلخه برگشت خونه پدرشوهرش
ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ