2777
2789

دوستان من الان ۳ماهه اومدم‌ با مادرشوهرم تو یک ساختمون که طبقه اولش مال ماست طبقه دوم مال اوناست زندگی میکنم .ادمای خوبی ان ودلسوز ولی حریم شخصی حالیشون نمیشه توقع دارن 

درب واحدمن همیشه بازباشه واصلابسته نباشه وگرنه میان میزارنش باز ومیرن .هردقیقه هم میان سرمیزنن توخونه ام میرن تو یخچالم تو اتاقم حتی دسشویی هم میان خونه من میرن صبح که خوابم میان بی اجازه توخونه اصلا شعورندارن شاید من لباسم مناسب نباشه .بنظرتون چکارکنم که اینکارارو نکنن؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من بودم درو قفل میکردم صددرصد شب موقع خواب

و چندین بار وسط بحثای مختلف این موضوع رو بکش وسط که حریم شخصی چقد برات مهمه 

اگه خواهرشوهر عاقلی داری هم میتونی مودبانه بهش بگی ایشون درمیون بذاره با پدر مادرش

یا به همسرتون بگین بهشون بگن، ولی تند نباشه که فکر کنن شما دوبهم‌زنی کردی

و در نهایت دنبال عوض کردن خونه هم میتونی باشی، اگه شرایطشو نداری که همون راهکار بالا

یبار لباس شلوار بدن نما بپوش و از قصد جلوشون ظاهر شو بعد ک دیدیشون ی جیغ اروم بکش سری‌ع فرار کن بعد پیششون کلیییی عذر خواهی کن بگو خجالت کشیدم و ب بعدش درو قفل کن بگو میخام راحت بچرخم

خدا به داد خودتو زندگیت برسه 

محترمانه بهشون بفهمون که اینجوری راحت نیستی

تویی که داری این متنو میخونی،       آره آره دقیقااااا با خودتم!                 امیدوارم یه شب بیاد که از      خوشحالی تا صبح خوابت نبره💖💞

یه مدت کلا با ش.ورت و سوتین تو خونه باش بزار بیان ببیننت بعد بگو شوهرم گفته دوست دارم اینجوری تو خونه بچرخی 

از سرزنش دوست تا مضحکه دشمن /تاوان تو را می‌دهم هر روز/ آرزوهام همیشه آرزو موندن

بخدارونمیدم چندبارم گفتم ولی متوجه نمیشن راه حلی داری انجام بدم‌؟

ببین منم تو یه ساختمونم باهاشون

کسی که نخواد بفهمه دیگه نمیفهمه 

ولی تو سعی کن با ناراحتی و گریه برا شوهرت بگی که چقدر اذیتی

 مامانِ یه دختر کوچولو👧عشقِ مامان،قربونش بشمِ مامان
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792