من بازم چیزی نگفتم یه ذره فقط غر زدم
عصر بردمشون پارک گفتم انرژیشون حالی شه فقط عین سگ و گربه بهم میپریدن
شب اومدیم غذا بهشون دادم گفتم پسرا شما برید خونه یکی دیگه از فامیلا من نمیتونم نگه دارم
گفتن نه الا و بلا میخوایم بمونیم
ما یه خرگوش کوچولو داریم اینا اومدن به این خرگوش کارتن دادن خورد
و اینقدر پرتش کردن بالا که خرگوش مرد