چرا قصه ی ازدواجتو جوری تعریف میکنی که آب از لب و لوچه کاربرای مجرد بالای ۳۰ سال سرازیر شه؟
چرا نمیگی زن دوم مرد زن و بچه دار شدی و الانم تنهایی زندگی میکنی و شوهرت هرازگاهی میاد بهت سرمیزنه ، چرا نمیگی اصرار بهش میکنی ازش بچه دار شی و ایشون زیر بار نمیره و حتی برات شرط گذاشته که اگه بچه میخوای باید اون ماشین پرایدی که خودت با کارکردن و وام و قرعه ی خونگی خریدی بدی بهش؟ چرا نمیگی چن هفته چن هفته قهرمیکنه میره و جواب تلفناتم نمیده و تاپیک میزنی و دست به دامن کاربرا میشی که راهکار نشونت بدن برا برگردوندن اون مرد که چه عرض کنم ..نامرد.. خوبه تاپیکات هستا.
به نظرمن تو اگه مجرد میموندی خیلیی خیلی بهتر از این مدل ازدواج کردنت بود! امیدوارم کاربرا اینم بخونن.