2777
2789

تاپیک قبلیم هیچکس نظری نداد گفتم شاید چون خیلی طولانیه،اینبار پارت پارت میزارم

 توی یه دوراهی گیر کردم اگر میشه کمکم کنید، مخصوصا کسایی که تجربه دارن و یا آقا هستن. 

من ۱۸ سالمه و حدود سه هفته هست که با یه اقا پسری آشنا شدم، اونم ۱۸ سالشه و کانادا زندگی میکنه (ولی ایرانیه) 

ما اوایل فقط باهم بازی انلاین میکردیم و چیزی بینمون نبود، ولی بعد کم کم توی تلگرام پیام میدادیم و دیدم داره بهم محبت میکنه، مراقب حال و روحیمه من اصلا جدی نگرفته بودم تا اینکه صمیمیتمون بیشتر شد و دیدم داره ابراز علاقه میکنه،  خیلی بهم توجه داره، ولی من سعی میکردم بی توجهی کنم تا بس کنه، من با خودم میگفتم این داره مخ منو میزنه، میخواد مثل بقیه پسرا با احساسات یه دختر بازی کنه و ازم سو استفاده کنه، چیزی جز هوس تو سرش نیست. از طرفی مامانم از بچگی توی گوشم خونده بود که هر پسری میاد جلو ابراز علاقه میکنه هدفش فقط سو استفاده جنسیه، پسرا راحت میتونن گولت بزنن و بعد مثل یه دستمال بندازنت تو آشغالی، چیزی که جامعه بهم ثابت کرد و به علاوه حرف های مامانم، شد ملکه ذهنم که هرپسری بهم بگه دوسم داره فقط حرف مفته. 

به همین دلیل زدم پسره رو بلاک کردم، بعد با اکانت دومش اومد کلی خواهش کرد تا بیشتر حرف بزنیم و به حرفاش گوش بدم، بهم زنگ زد و منم رک و راست بهش گفتم چی درموردش فکر میکنم و بنظرم اون یه پسر لاشی هستش که میخواد ازم سو استفاده کنه، یهو دیدم داره گریه میکنه که عشقش بهم واقعیه و اصلا قصد همچین کثافت کاری نداره، کلی حرف زدیمو بهش گفتم از کجا بدونم اینو به صد نفر دیگه نمیگی میگفت بخدا بیا روم میت اسکرین صفحه گوشیمو برات بزارم ببینی و... بعد از بلاک درش اوردم و همچنان در ارتباط هستیم

با اینکه کلییی صحبت کردیم درمورد این موضوع ولی فقط کمی حرفاشو باور کردم و خوشبین شدم (ولی هنوز بی اعتمادی رو دارم) و اونم همش میگه خیلی گارد میگیری 

از طرفی درمورد ازدوج و آیندمون حرف میزنه و خیلی امیدواره که ازدوج کنیم، باهم بریم سفر و... 

حتی گفت هدیه برام میفرسته ایران، ولی من قبول نکردم، چون از اونجایی که بهش حسی ندارم وجدانم نمیزاره چیزی قبول کنم... 

اگر بخوام بیشتر از خودش بگم، باید بگم که احساساتی و شوخ طبع هستش و اگر درمورد وضعیت مالیش کنجکاوین اینو میدونم که وضعیت مالی خوبی داره. قد بلندو چهارشونه و فلانم هست. توی این سه هفته خیلی اذیتش کردم، ولی تحمل میکنه و همچنان محبت رو داره. 

واقعا گیج شدم، نمیدونم ارتباطمو قطع کنم یا ادامه بدم

اینو میدونم اگر باهاش وارد رابطه بشم منم متقابلا عاشقش میشم، ولی خب میترسم بعدا از همین ضربه بخورم

و اگر قطع رابطه کنم تا شیش ماه دیگه اسمشم یادم نمیاد. 

چکار کنم؟ 

زندگی شراکتی را باید خودت تصمیم بگیری، چون بالاخره از زندگی مستقل ومجردی سخت تره.


بعضی ها تو متاهلی خوشحال تر هستند چون محدودیت را دوست دارند

من متاهلی و دوستی را تا وقتی دوست دارم که هیچ محدودیتی نباشه، 

مثلا چرا با این یا اون حرف زدی ویا چرا بدون اجازه بیرون رفتی ویا چرا الان خوابیدی ،چرا اینجا و اونجا این را پوشیدی


دوستی تون پنهانی نباشه، اگر قصد اردواج‌دارید زیر نطر بزرگترها با هم آشنا بشید


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

زندگی شراکتی را باید خودت تصمیم بگیری، چون بالاخره از زندگی مستقل ومجردی سخت تره.بعضی ها تو متاهلی خ ...

پسر سخت گیر و عقده ای نیست، بعد یعنی ۱۸ سالگی خیلی زود نیست برای اینکه خانواده ها رو در جریان بزاریم؟ 

پسر سخت گیر و عقده ای نیست، بعد یعنی ۱۸ سالگی خیلی زود نیست برای اینکه خانواده ها رو در جریان بزاریم ...


اخه پنهان کاری بدتره

حداقل زیر نطر خانواده ها شما حس حمایت هم میکنید واشتباهاتتون کمتر میشه.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  4 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  3 ساعت پیش