خیلی کتاب خوبی بود اخرش غمگین بود😭
زندگینامه شهید حمید سیاهکالی مرادی هست که دختر داییش و خیلی دوست داشته باهاش ازدواج میکنه
زندگی خیلی خوبی داشتن کلی خاطره..
ایشون به همسرشون میگن :دلم و لرزوندی اما ایمانم و نمیتونی بلرزونی🌹
تا اینکه میرن سوریه و شهید میشن
تو یه قسمت از کتاب نوشته:شهید به همسرشون میگن من رفتم اونجا چجوری بگم دوستت دارم؟اگه بچه ها بشنون از خجالت آب میشم..همسرشون میگن که بگو یادت باشه من منظورت و میفهمم😄
♥♥♥♥