نمیدونم کی دوباره میام این سایت، و اون موقع قراره چه خاطره ایی رو ثبت کنم.
خدایا، تو کنارم بودی ، دستمو گرفتی ، از دلم خبر داشتی و میدونستی چی میخوام ، و اینم میدونستی که اصلا در مسیرش نیستم...
ادم هایی رو حذف کردی، ادم هایی رو اضافه کردی ، کاری کردی حرفایی بشنوم چیزهایی ببینم، مدت ها زمان صرف شد، کلی انرژی صرف شد، که من الان برسم اینجایی که هستم...خیلی دوسم داشتی حتی وقتی من توجهی بهت نداشتم...خدایا ، الان که پیدات کردم، دستمو گرفتی، این مسیرو باهم اومدیم، حالا که منو با خودت آوردی توی اسمونا ،حالا که امیدوارم کردی، ناامیدم نکن...
تو میدونی توی دل من چیه، بهم بده لطفاً
فقط تو میدونی چقدر گریه کردم، چقدر طلب ارامش کردم فقط تو میدونی من چه فشاری رو تحمل کردم، تو میدونی من چه مسیری رو اومدم، فقط تو میدونی من چطوری گوشت تنمو بریدم که خودمو اینطوری شکل بدم، زجر کشیدم گریه کردم، یادته اون روزی رو که پاهام حتی توان ایستادن نداشت؟ اون روزایی که فقط جیغ میزدم و هیچکس حتی مادرم نمیتونست کمک کنه رو یادته؟ تو اونجا کنارم بودی....الانم کنارم باش بشو چشمم گوشم دستام. خیلی بهت نیاز دارم خیلی زیاد...یادته چند روز از تو برگشتم؟ چقدر حالم بد بود اون روزا ، خدایا تو منو به خودت وابسته کردی و به ارامشی که کنارت دارم نیاز دارم
تو میدونی من نیتم خیره ، کمکم کن
فردا ، دستم شو و چشام شو و مغزم شو، من تمام و کمال در اختیار تو قرار میگیرم فقط با من باش...
تا الان هرچی که خواستم بهم بهترشو دادی , من همه امیدم و ایمانم تویی پس بهم بده.
خدایا ، تو میدونی بنده هات به اندازه کافی دارن سختی میکشن، کمکم کن دکتری بشم که بهم بگن تو دست خدا روی زمینی، این زندگی به اندازه کافی واسه مردمم سخت هست، دستمو بگیر تا منم بتونم دست بنده هاتو بگیرم.
کمکم کن تا بتونم خدمت کنم به مردمم ، از راه علم پزشکی ، با تو حتی میتونم به کشف برسم
و در نهایت، رضای خودتو توی خواسته من قرار بده
صدهزار مرتبه شکرت بخاطر هرچیزی که دادی، ندادی ، گرفتی، و میبینم ونمیبینم