من ۲۰ سالمه هم سر کار میرم هم دانشگاه دیگه خسته شدم از رفتارای مامان و بابام اصلا بدون اینکه از من بپرسند خواستگار دعوت می‌کنند هر چی بهشون میگم مادر ، من بمیرمم ازدواج نمیکنم باز حرف خودشو میزنه میگه دختر مال خونه شوهره عقایدشون ماله دوره قاجاره
خواستگارا رو الکی رد نکن دختر خوب ، شاید این وسط یه مورد خیلی خوب بود ، سن ات بره بالا پشیمون میشی روح ناارام ولت نمیکنه ، زیاد بودن اینطوری
فرصتهای زندگی خیلی کم و کوتاهه
بزور میخواهن شوهرت بدن یا رد کنی مشکلی ندارن؟
خب چه اشکالی داره؟ به هر حال اونا پیچش مورو میبینن
شما هم منطقی بشین با مادرت صحبت کن یکسری ملاک تایین کن که هرکسی رو راه ندن
ولی درکل با این حرفا خودتو گول نزن من اصلا شوهر نمیخواهم.... چون هیچیزی تو زندگی قطعی نیست
به خودت میای میبینی پشیمونی و هیچ سودی نداره پشیمونی
احتمالا مادر پدرتونم همین رو میبینن که به حرف شما گوش نمیکنن چون منطقی صحبت نمیکنید در این مسئله
فقط به حالت الانت نگاه نکن به اینده و ۲۰ سال دیگتم فکر کن
تصمیم بگیرم ازدواج کنم تا برم کلفتی مذکرو بکنم ؟ هر کس یک دیدگاهی داره من با اطرافیانم بدون شک معتقدیم که موفق میشم و به علاوه مستقل چون من از همین الان با ۲۰ سال سن دانشگاه میرم سر کار میرم و به فکر خریدن خونه و ماشین هستم و حتا تا مقداری پس انداز کردم پس به هیچ وجه قادر به خراب کردن زندگیه شیرینم ندارم
اگر کل زندگی متاهلی رو در همین میبینی بله نظرم شما اصلا شرایط زندگی متاهلی رو نداری
من خودم مجردم و هنوز مایل به ازدواج نیستم ولی ازدواج رو مانع وکلفتی نمیبینم اگر اینطور باشه پس اون مردم داره حمالی میکنه واسه زنو بچش
برد هنینارو به مامانت بگو تا دست از سرت برداره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
